خواهر متوجه شد که چگونه برادرش به او نگاه می کرد و تصمیم گرفت که به او [هوش، برادر و خواهر] به او بدهد.
در حالیکه تلویزیون را تماشا میکرد، خواهر متوجه شد که چگونه برادرش با هوس به او نگاه میکرد، و تصمیم گرفت که خود را به فاک بدهد. او او را وسوسه میکند، مگر او جرأت نمیکرد که او را بکنید. بعد او رفت و به شکل برهنه برگشت. حالا برادر او او را لعنت کرد، و خواهر او یک خروس بزرگ را در ران او دریافت کرد.