برادرزاده در معرض عمه قرار گرفت، و او نمیتوانست در مقابل او [روسی، عمه و برادر زاده] مقاومت کرده بتواند.
خاله به برادرزاده اش روی یک فینجان چای آمد، مگر او تصمیم گرفت که در معرض او قرار گیرد. زمانیکه عمه یک برادر زاده برهنه را در مقابل او دید، او شروع به برگشت از محدودیت کرد و از او خواست تا دوباره لباس بپوشد. مگر برادر زاده قرار نیست که لباس بپوشد، بخاطریکه او میخواهد که عمه را برای جنس فریب دهد. در نتیجه، او موفق شد، درحالیکه در یک وقت نه. زمانیکه عمه برادر زاده اش را با لبه لخت چشم میبیند، این شدیداً هیجان زده میشود. مرد جوان میخواست این را بدست بیاورد تا عمه به او بدهد. پلان وسوسه عمه اش به یک حقیقت تبدیل شده است، و حالا او با او در حالت های مختلف با او گاییده میشود و او واقعاً این را دوست دارد. حالا این باقی مانده است که جنس شان را مخفی نگه دارند، زیرا باقی خویشاوندان جنس خود را درک نخواهند کرد.