عمه خودش از او می خواهد که لعنتی
خاله می خواست آنقدر لعنتی کند که خودش از خواهرزاده خود می خواهد او را لعنتی کند. و او نمی خواهد این کار را انجام دهد و از هر طریق ممکن از لعنتی او امتناع می ورزد. اما عمه تسلیم نمی شود و خود را مجبور به لعنتی می کند. در اینجا یک پسر است و یک خاله قدیمی را لعنتی می کند ، زیرا او چاره ای ندارد.