پسر کمک کرد تا مادر مست را بعد از محفل لباس بپوشاند و برای جنس به او نزدیک شد
مادر به مهمانی میرود، و پسر او را از خانه بدرقه میکند. بعد، دیر شب، او به خانه خیلی مست برمیگردد و خیلی میخندد. پسر به او کمک میکند تا از آستانه بگذرد و به حمام بفرستد تا او بتواند خود را ترتیب دهد. مگر او از او میخواهد تا بماند و به او کمک کند تا لباس اش را در بیاورد. پسر به مادر کمک میکند تا لباس بپوشد و بدن برهنه اش را میبیند. مادر خوب نمیفهمد، بخاطریکه او خیلی نوشید، و او همیشه خیلی میخندد. بخاطر این حقیقت که پسر مادرش را برهنه میبیند، او به او هیجان زده است و مادرش متوجه این میشود. مادر یک عضو پسرش را لمس میکند و میگوید که او با او بزرگ است، و بعد از او میخواهد تا به او زنده نشان دهد. پسر یک عضو را بیرون میاورد، و او خود را نزدیک صورت مادرش میبیند. این در آن زمان بود که او یک عضو پسرش را چشید و شروع به مکیدن کرد. پسر تلاش میکند تا مادرش را متوقف سازد، مگر او خودش از دیدن یک عضو بزرگ هیجان زده بود و میخواهد که فاک کند. از اینرو پسر یک مادر را در یک حمام تنگ میزند.