پدربزرگ پیر دختر جوان را ترغیب کرد که به خانه بیاید و سپس او را لعنتی کرد
پدربزرگ بسیار پیر است ، اما او هنوز هم می خواهد لعنتی کند و او موفق شد یک دختر جوان را به خانه خود فریب دهد. او خودش نمی فهمید که چگونه او شروع به لعنتی با او کرد. در نتیجه ، یک دختر بسیار جوان عضو قدیمی پدربزرگ خود را می خورد و سپس با سرطان بلند می شود تا او را بدست آورد. و به جای گذراندن وقت در کشور ، پدربزرگ دختران جوان را لعنتی می کند. او را فقط می توان حسادت کرد.