پدر یک زن را به خانه آورد، مگر پسرش او را لعنت کرد، درحالیکه پدرش خواب بود [بلوهای بالغ، بزرگ]
پدر یک زن را به خانه آورد و فکر کرد که او او را لعنت خواهد کرد. مگر پسر به خانه برگشت و از اینرو همه باید به رختخواب میرفتند. مگر به محض اینکه پدرش به خواب رفت، پسرش شروع به اذیت کردن زن پدرش کرد. و از اینرو این اتفاق افتید که پسر زن زن را در حالیکه میخوابد لعنت میکند. پدر هیچگاه از خواب بیدار نشد تا اینکه پسرش زن خود را در کنار او روی تخت لعنت کرد.