پسر هنگامی که شروع به لکه دار کردن مادرش با خامه ای از برنزه کرد ، هیجان زده شد و یک عضو را در داخل خود قرار داد [محارم ، بالغ ، مادر و پسر]

مامان بعد از ساحل به شدت ساحل آمد و شروع به درخواست پسرش کرد که پس از برنزه آن را با خامه آغشته کند. مادر دراز کشید و پسر از بالا شروع به لکه دار کردن بدن خود با مومیایی کردن از آفتاب سوختگی کرد. او او را لرزاند و می فهمد که هیجان به او می آید. بدون درک پسر ، او یک عضو را بیرون آورد و شروع به لعنتی مادرش کرد. در ابتدا ، مادرم نفهمید که این عضو پسرش است که روی او استراحت کرده است ، اما پس از آن به او طلوع کرد که پسرش می خواست با او رابطه جنسی برقرار کند. پسر قبلاً شروع به لعنتی مادر خود کرده بود که فهمید که او با او محارم دارد ، اما به دلایلی او را متوقف نکرد. تمام رابطه جنسی تنها در یک موقعیت گذشت و مادر و پسر به چشمان یکدیگر نگاه نکردند. سپس پسر تمام شد و با شرم به اتاق دیگری رفت. و مادر دروغ گفت و نمی فهمد که او فقط با پسرش رابطه جنسی داشته است.